-
ادعانامه
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1387 13:34
صبح یکشنبه در این مکان دعای ندبه شب اش دعای کمیل، قبل از شب زیارت عاشورا بعد از قبل از شب دعای ابوحمزه ثمالی، قبل از بعد از شب دعای ابوحمزه جنوبی سپس شمالی در این مکان برگزار می شود از همه دلسوختگان... آقا ایما حالمان خوش نیست! (طبق معمول برای گفتن چیزهایی داریم که اگر بنویسیم اعتبار عنوان زیر سوال می رود و از آنجا که...
-
آنگاه که هدایتم کردند
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 09:43
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست / هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست این هم یکی از عادت هایم شده بود، همیشه هر وقت از خواب بیدار می شدم به سراغ اولین چیزی که می رفتم پاکت سیگارم بود. به خاطر ندارم بعد از خواب آن را خالی یافته باشم یا نخستین کار روزمره ام رفتن به مغازه و خریدن سیگار باشد. قبل از خواب پاکت را چک می...
-
صفتی برای تمام پرسوناژها
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1387 13:53
- هیچ می دانی چرا همه به ایما می گویند "دمدمی"؟ - تا آنجا که می دانم شما در این مورد با کسی صحبت نکردی. - اما همه آنهایی که گفتیم شخصیت های دیگرمان هستند که به شخصیت جاری در لحظه مان می گویند. مثل خود تو؛ اصلا ببینیم تو چه شخصیت بی خود و پخمه ای هستی که از هیچی خبر نداری. - اشتباهت اینجاست رفیق که من شخصیت نیستم، صفتی...
-
*Positive Feedback
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1387 14:41
درست مثل یک ژیمناستیکار حرفه ای پایم را از پشت آوردم و گذاشتمش روی گردنم، پا خشک شده بود و گردن زیر فشار مضاعف آن له. نفسم در نمی آید، پس هم نمی رود، همانجا گیر کرده است. می خواهم به این وضعیت مضحک به سگکش کردن خودم بخندم اما کل تن ام به رعشه بدی می افتد مثل یک سکسکه عمیق یا شاید چیزی بدتر از آن که دل هر بیننده ای را...
-
صادقی که هدایت نیافت*
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1387 14:30
فونه گات: به نظرم تکامل یافتهترین مخلوقات زمینی، زنده بودن را شرمآور و حتی چیزی بدتر از آن میدانند. روشنفکر یا همان انتلکتوئل قدیم، موجودی شبیه آدم با این حال متفاوت از انواع آن: انسان هایی خوشبخت، بدبخت، زندگی به کام، ناکام، خشن، بی دفاع، بی سواد، باسواد با انواع مدارک تحصیلی عالیه نظیر دکتر، مهندس، در قدیم معلم و...
-
زیر سوال رفتن یک سوال اساسی: انسان، اجتماعی یا غیراجتماعی؟
شنبه 17 فروردینماه سال 1387 16:00
انسان، موجودی اجتماعی است یا غیراجتماعی؟ تا به حال پاسخ این پرسش را خیلی قطعی که تکیه بر تجربه تاریخی انسان دارد شنیده ایم: انسان موجودی اجتماعی است بدین معنی که زندگی بدون اجتماع برای این موجود قابل تصور نیست. اما اگر خوب دقیق شویم -البته شاید از دیدگاه من اینطور بنظر برسد- می بینیم زندگی اجتماعی بشر در مرحله نخست...
-
نوروز بی نوستالوژی
شنبه 3 فروردینماه سال 1387 18:33
عرض شود خدمتتان ایما که بچه بودیم هر سال به عشق شکلات های کاکائویی که پدرمحترم برای نوروز تدارک می دید زمستان را سر می کردیم. بزرگتر که شدیم به سان جوجه خروس های جوان -حتما شنیده اید چه بد قوقولی قوقو می کنند- در پی جفت گمشده بودیم. جفت هر سال نوروز سرو کله اش پیدا می شد و ۱۳ روزی خوش بودیم باهاش. و اینها گذشت یار که...
-
خودفروشی اصلاح طلبان
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 12:37
ایما هرچقدر هم خفه خون بگیریم و لب از لب تکان ندهیم نمی توانیم تا این مدتی که به زمان برگزاری افتضاحات مجلس هشتم باقی مانده زر نزنیم. ناسلامتی خودمان روزگاری درگیر همین قضایا بودیم. گوش شیطان کر همچنان هم خواهی نخواهی هستیم. الحمدالله... خدا را شکر که حکومت قلبا میانه خوبی با "حضور پرشور" ندارد. ایما هم در...
-
گزارش ذهنی عاجز از فکری عاصی
شنبه 4 اسفندماه سال 1386 18:54
به پدرخوانده بخاطر عصیان عاجزانه مشترکمان. خیلی مسخره است. جبر ِ آن، به بختکی می ماند، سنگین، نرم و بی شکل، افتاده به روی وجود ات، وجودات را در خود فرو برده و هضم می کند. جُم نمی توانی بخوری، از حوزه اقتدارش، ذره ای نمی توانی خارج شوی، تازه اگر هم خارج بشوی، با این مشکل مواجه می گردی که اکنون خودات، چه هستی؟! جسمی خرد...
-
رذل بازی یک دمدمی
جمعه 26 بهمنماه سال 1386 17:51
می گوید کتاب های نخوانده تان را بگویید. این سوال را از آدم های سرشناس می پرسند که قطعا ایما از این دسته نیستیم احتمالا در انتخاب سارای حسین پور اشتباهی رخ داده. به هر حال ایما از فرصت استفاده می کنیم آبروی خودمان را اینگونه می بریم: هرکس کتاب نخوانده زیاد دارد و ایما خیلی زیاد. آنچنان زیاد که در ذهن نگنجد اما آنها که...
-
سوالی قدیمی در سالی جدید
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1386 19:45
هر ساله ۱۹ بهمن اگر زمین و زمان ایما را به [...]. امسال اما همان حضرت هم فراموش کرد و هیچ نگفت. بهتر! حالا ایما از آن مدل آدم(؟) هاش نیستیم که مثل دختران تازه شوهر کرده به هر بهانه ای جلو شوهرانشان قر بیایند که چرا سالگرد ازدواج و تولد و کوفت و زهرمار را فراموش کردی و فلان و چنان... این را می خواهیم بگوییم که ببینید...
-
چیزی برای یک پست جدید
سهشنبه 16 بهمنماه سال 1386 13:21
مدتیست اینقدر فشارهای همه جانبه به ایما فزونی گرفته که فرصت فکر کردن و صدور چیزی برای بلاگ از کفمان بیرون رفته است. چیزهایی نوشته ایم، به قول خودمان "تاملات" شما بخوانید گنده گوزی های فلسفی -که ناشی از بیداری های شبانه است- خواستیم بیاوریم اینجا دیدیم نه! چندان مستند نیست، ملت به ریشمان می خندند: این شد که قیدش را...
-
نیست تردید زمستان می گذرد
سهشنبه 2 بهمنماه سال 1386 22:09
وظیفه انسانی ماست که نگذاریم هیچ انسان بی گناهی در بند بماند، این وظیفه بردوشمان سنگین تر می شود اگر مبارزان صدیق آزادی اسیر زندان باشند. اکنون اما کمترین کاری که از ما بلاگرهای ایرانی ساخته است حمایت از دانشجویان آرمان خواهیست که بخاطر عقیده شان اسیر زندان شده اند: همراه با دوستان در بندمان آزادی را فریاد می زنیم....
-
ماجرای یک خبر: وقتی نظامی ها خبرنگار می شوند
سهشنبه 25 دیماه سال 1386 15:34
از ماجرای شناورهای نیروی دریایی سپاه و ارتش آمریکا در تنگه هرمز که خبر دارید؟ اولین خبر را اگر اشتباه نکنم بی بی سی مخابره کرد، آنطور که بخش فارسی آن را گزارش داد نشان از درگیری لفظی قایق های سپاه و رادیومن ناوشکن آمریکایی در خود داشت. منبع این خبر در آن گزارش مقامات پنتاگون عنوان شده بود. بعد از آن سی ان ان همین...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 دیماه سال 1386 18:28
این زندگی بدبختمان را اینقدر تَُف و لعنت کردیم که لعنتی و چسبناک شد.
-
جنتلمنی به نام مهندس بازرگان
پنجشنبه 13 دیماه سال 1386 17:31
تاریخ اخیر ایران را که مطالعه می کنی بنظرم تنها چهره ی شاخصی که آدم را به یاد اسطوره: مصدق می اندازد بازرگان است. مگر خرده پوپولیسم آن رهبر ملی را فاکتور بگیریم و اندیشه دینی و حتی مبارزات ایدئولوژیک را به آن بیافزاییم که این خود تو را به یاد علی شریعتی می اندازد. اما برخلاف شریعتی مرحوم بازرگان اگر مبارزی ایدئولوژیک...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 دیماه سال 1386 21:57
ای بابا یکی پیدا شود ایما را خفه کند از این زندگی راحت بشویم. پ.ن: زمستان را هر کاریش بکنی زمستان است هرچند که با آن خیلی حال می کنی.
-
خوشی ها گذرا - ناخوشی های پایدار
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 12:41
دوباره شروع شد: نفس های پر دود و روزهای پردرد. زندگی رمانی و وضعیت درامی و بدبختی هایی که خودتان می دانید هر ایرانی دارد و دوتا هم خودتان بگذارید روی آن که شامل حال همچو مایی باشد که آداب و رفتار و گفتارمان سرشار از گنده گوزیست و با این حال آه در بساط نداریم که با ناله سودا کنیم... . چند صباحی بدجوری زندگی کردیم,...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 دیماه سال 1386 22:57
گفتم غم تو دارم گفتا: "قِر نیا بابا این حرفا به تو نمی آد"
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 آذرماه سال 1386 06:38
چرا باید میوه ای برای "نخوردن" خلق شود؟
-
شلوارک های انقلابی؛ انقلاب های نارنجی!
جمعه 23 آذرماه سال 1386 03:16
ایما همیشه آرزو داشتیم همینطور که در جلسات زیرزمینی با این تیپ لیبرالیمان(!) حاضر می شدیم؛ می توانستیم طی یک انقلاب دانشجویی چونان مه ۶۸، با همین تیپ در دانشگاه حاضر می شدیم و آناراشیستی بازی در می آوردیم!
-
سه دَم و یک دنیا توهم!
یکشنبه 18 آذرماه سال 1386 13:06
ما بلاگریم، از این رهگذر ممکن است با چندین بلاگ ارتباطی مستمر داشته باشیم مثل: دَم، دمدمی و دمادم ، نویسنده های این هر سه بلاگ برای ما اشخاصی ناشناخته اند به این معنا که شناخت ما از آنان محدود به یادداشت هایشان بوده و از سویی، تشابه اسمی و بسیاری دیگر از جمله محتوای پست ها ما را به شک واداشته که چند نفر این بلاگ ها را...
-
بیانیه دَم به مناسبت فیلترینگ دمدمی، میلاد دمادم و روز دانشجو
پنجشنبه 15 آذرماه سال 1386 05:25
باور بفرمایید ایما هرچه به پدرخوانده گفتیم در اولین پُست که آدم دَم از مرگ نمی زند، کیبوردت را گاز بگیر و خلاصه از این حرف ها... گوش نداد که نداد. این شد که هنوز یک هفته از تولد دمادم نگذشته بود که دمدمی فیلتر شد! اگر خودتان اولین پُست دمادم را ملاحضه بفرمایید متوجه می شوید که دقیقا دمدمی به این علت فیلتر شد که مادر...
-
ناگریز از مرکز
یکشنبه 4 آذرماه سال 1386 23:46
در طول هرزه گردی هر روزه، بدون توجه به اطراف همینطور راست شکمم را گرفته بودم و می رفتم که احساس کردم شخص سمت مقابلم به من زل زده است و نزدیک ترمی شود. آنچنان محو من شده بود که آدم به جنسیت خودش هم شک می کرد! به ذهنم رسید نکند این عابر ناشناس هم بخواهد از مضررات سیگار، حیف از جوانی و همین اراجیفی که همه می گویند...
-
این شحنه در ولایت رندان هیچ کاره نیست
شنبه 3 آذرماه سال 1386 17:57
فروشنده گفت کتابی که می خواهید ما نداریم اما اخیرا مشتری زیاد پیدا کرده. گفتم چون ممنوع شده! گفت آدمی را از هرچه منع کنند بیشتر تحریک اش کرده اند. گفتم برای بنده و در این مورد خاص چنین نیست، از نظر من اصولا هرچه ارشاد آن را ممنوع الچاپ کند قطعا ارزش خواندنش را دارد حتی اگر از نویسنده ای باشد که تا حالا هیچ از او...
-
یک ترس قدیمی
سهشنبه 29 آبانماه سال 1386 11:40
هرچقدر به روز کنکور نزدیک تر می شوم ترسی که نمی دانم یکدفعه از کجا سروکله اش پیدا شد بیشتر می شود. این چندمین بار است که کنکور می دهم. ترس ایما از کنکور همانقدر عجیب است که ترس زائو از زاییدن شکم نهم!
-
عزا و عروسی: رسوم جهان سومی
شنبه 26 آبانماه سال 1386 14:04
دیروز روز بدی بود. خانم والده را بردیم بیمارستان عیادت یکی از اقوام، از بخت بد ایما در اتاق همان فامیل دور، زنی جوان: ۲۴ ساله، در حال احتضار بود؛ ما آنجا بودیم که آن بیچاره جان سپرد. اینطور که ماشنیدیم آن زن بچه دار نمی شد و حالا که پس از ۷ سال بچه ای نصیبش شده بود بلای جانش شد حاضر بود جان بدهد اما بچه سالم باشد....
-
کنجیشکک اشی مشی لب بوم ما مشین
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 13:21
امین عزیز حالا دیدی که ما از سر دل خوشی نبود که درگیر می شدیم و خودمان را درگیر می کردیم. امین عزیز دعوای ما سر "نفس" بود، ما ادعای زیادی نداشتیم. ما دانشجویان بیکاری نبودیم. امین عزیز ما دل خونی داشتیم. امین عزیز ما دل خونی داریم. حالا خودت بهتر از ما می بینی. ما که اینهمه پا روی دم اینها گذاشتیم یک شب هم بازداشت...
-
کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس...
یکشنبه 20 آبانماه سال 1386 14:19
چه شباهت جالبی بین وضعیت دانشجویان ایرانی و ونزوئلایی، برادر احمدی نژاد و رفیق چاوس است! دیروز اعتماد خبری از ونزوئلا و تظاهرات ۸۰ هزار دانشجو علیه چاوس و سیاست هاش چاپ کرده بود. مثل اینکه سلف ونزوئلایی احمدی نژاد می خواهد ریاست دانشگاه ها را افراد مورد نظر خودش قرار دهد و به این ترتیب دانشجوها هم بخاطر بخطر افتادن...
-
از این روزها و یاد یاران: حسرت
شنبه 19 آبانماه سال 1386 13:53
سهم ما از این روزها شده نسخه ای از اعتماد و نخی از وینستون لایت. اولی زیاد و آن دیگری بسیار کم برای یک روزمان است. دلمان برای حضرات رفقا: ابی(بر روی الف فتحه بگذارید)، رضا جز-جز، امین عارف، حمید استیل، روحی استرس(که اینک وظیفه خطیر استرسی خانه را در نبود حسن استرس برعهده گرفنه اند)، موسی(نخواند موسا) و اسی عزیز تنگ...