1. تن آدمی شریف است به جان آدمیت، یا همین لباس هاست نشان آدمیت؟

2. این روزها رسانه ها از تن بی جان آدمی خوراک سرو می کنند، چنان ادویه بزنند که تو ندانی، مراقب باشید. از ما می شنوید در این اوضاع "اصلا" خوراک نخوردید همان بهتر که مُرد.

به مناسبت سالگشت آمدن در دنیا: ایما و بچه های شما

خیلی پیشترها، بچه که بودیم اگر پدری، یا مادری بچه های خود را مهندس و دکتر صدا می زدند؛ آقاجون ایما روزی ما را صدا زدند و گفتند "تو می خواهی چکاره شوی؟" تا همان صدایم زند و با دادن حق انتخاب به نوعی دیکتاتوری پدرانه را در تعلیق گذاشته باشند. ما که از دکتر –منظور پزشک- جماعت که با زدن آمپول رنجی بر رنج های بشری می افزودند، بدمان می آمد و می آید قید این یکی را زدیم، مهندس هم تا آن زمان ندیده بودیم و از شان والای آن در جامعه ایران خبر نداشتیم البته اگر هم داشتیم توفیری نداشت که ما آدم های "بزرگی" را همیشه دوست می داشتیم که ماشین های بزرگی را هم می راندند، در چشم ما این عظمت بود و ارزش پس بلافاصله گفتیم: راننده تریلی!

خانم والده البته مثل پدر نبودند و نیستند، ایشان ما را صدا "فتنه" صدا می زدند نه عضوی از آن مثلا سر یا ته عینا ما را خود فتنه می دانستند. وقتی انداختمان در انفرادی به خود گفتیم: عجب!

 [...]

نتیجه گیری تربیتی: اگر بچه ندارید و ایما را بیشتر از احمدی نژاد دوست دارید تا جایی که می توانید سعی کنید بچه دار نشوید و به زندگی بی نمک اکتفا کنید به از اینکه زبانمان لال فشار خون به جانتان بی افتد اگر هم احمدی نژاد و نمک را دوست دارید پس به مقدار لازم به زندگیتان اضافه کنید فقط اینکه مراقب باشید چه صدایشان می زنید ممکن است روی بچه بماند. و دگر اینکه دمکرات بودن را در محیط خانه و اصولا هر محیط دیگری کنار بگذارید این فکلی بازی ها را. آچار و اهمتر و کچ و سیمان دور و بر بچه بریزید تا از بچگی عمله یا همان مهندسی که اینها می گویند بار بیاید و دست آخر این توصیه را جدی بگیرید: هرگونه کتابی را از دسترس کودکان دلبندتان دور نگه دارید حتی فال حافظ یا آشپزی، باور بفرمایید از همین جاها شروع می شود. اگر دست اش قلم دید از روی دلسوزی دست اش را قلم کنید[...].

نتیجه گیری پزشکی: [...] بعضی چیزها ممکن است ژنتیکی باشد، در این صورت انتخاب با شما نیست اصلا بچه دار نشوید، آن طفل معصوم چه گناهی کرده؟

مصر در آزمون: تضمین مادام العمر یا تاریخ مصرف دار؟

اگر انقلاب آزادی خواهانه  مصر به ثمر نمی نشست کسی -دستکم من- بر آنها خرده نمی گرفت، اغلب چنین می شود و چه بسیار آزادی خواهانی که در جای-جای جهان سرکوب شده اند تا بلکه نسل های بعد با استمرار در پویش خود به هدف دست یابند اما اینک آنان پیروز شده اند. اکنون باید بدقت این نخستین انقلاب مدرن(به لحاظ نداشتن کاراکترهای انقلاب های کلاسیک از جمله مهمترین آنها نداشتن رهبر و سازمان) را زیر نظر گرفت.

آیا انقلابیون خواهند توانست نام نیک از خود با بکار نبردن خشونت افسار گسیخه برجا گذارند یا بهار آزادی جای خود را به جهنم خشونت خواهد داد؟ آیا استبداد خود را بازتولید خواهد کرد و آلترنتیو دیگر برجای آریستوکراسی میلیتاری خواهد نشست یا مردم از آرمان های خود دفاع خواهند کرد؟ آیا جوانان 28 ژانویه سرکوبگر جوانان 30 سال آینده خواهند شد یا اسطوره آنان؟ آیا اخوان المسلمین به شعارهای دمکراتیک خود پایبند خواهد ماند و یا نقاب را وانهاده چهره ای دیگر را رو خواهد کرد؟

چه کسی می داند توده مصری 30 سال آینده در تاکسی ها و اتوبوس ها راجع به انقلاب چه خواهند گفت؟ نام مبارک تا به کی همراه با نفرین بر سر زبانها خواهد ماند؟