برای جناب مستطاب شریعتمداری

دیشب پس از سالها چشم ام افتاد به تلویزیون. خود تلویزیون دیدن اش در این روزها کفاره واجب ات می کند چه رسد به اینکه... حدس می زنید چه دیدیم؟! شریعتمداری! نام برنامه مهم نیست محتوی تبادل دل و قلوه سیما و کیهان بود عجب شبی بود. از بخت بلندم بود که برای کاری باید ترک منزل می کردم و بدین سبیل هم شر صدا و هم سیما را از سر گذراندم. 

جالب است بدانید در ابتدا، گزارشگری که احتمالا پیش غذای دیشب بر عهده او بود در ردیف افتخارات جناب مستطاب شریعتمداری همی آوردندی که فلان نشریه غربی "هم" او را از تاثیرگذاران خوانده و چنین و چنان. ایما مانده بودیم اینها که تا دیروز اخ و تف بودند! بگذریم آقا بگذریم. نوشتن اینها دل خوش می خواهد که نه ما داریم نه احتمالا شما، بجز البته یکی-دو مخاطب چراغ خاموش و کیهان خوان این بلاگ افسرده. 

فقط آنچه باید بگوییم اینکه احدی حق ندارد به نمایندگی از ما یعنی شخص ایما حرف بزند حتی شما شریعتمداری عزیز،‌که ایما یکی از آن 11 میلیونی هستیم که گفتی پشیمانند و فریب خورده. به سهم خودمان تو را پشیمان و فریب خورده می دانیم بلکه این در به یکی از هزاران در شما...

و دو هر کسی می تواند نام خاتمی را ببرد جز شما و فقط شما شریعتمداری عزیز هستید که نمی توانید؛ البته در صورتی که دهانتان را آب کشیده باشید اشکال ندارد. با این وجود احتیاط واجب آن است که نام نبرید چراکه خوشبختانه دادگاه تاریخ تحریریه کیهان نیست پس اگر از نیکان بد گویی کنید باشد که در تاریخ بد نام شوید.

یکی از دغدغه های این روزهای من این است که از باقی مانده یارانه ام در چه زمینه ای سرمایه گذاری کنم؟