آنتی دَم! (1)

  می دانیم! خبر زیاد بود... سوژه؟ فت و فراوان. شکر خدا در این یکی دو هفته وفور نعمت بود برای طنز نویسان، تولید کنندگان خبر، یادداشت نویسان و حتی حضرات وادی اندیشه. ایما هم که آش هر نخودی هستیم روزی در تیم این روزی در تیم آن این بلاگ فکسنی را آپدیت می کنیم. بلاخره می بندیم چیزی به ناف مخاطبان-رفقا که دست خالی از بلاگ برنگردند که حقیقت کسی به خزعبلات دیگری که در بلاگ اش انتشار می دهد نیازی ندارد: بعضی از روی بی کسی، بعضی از روی دل تنگی، عده ای بیکاری، برخی هم از زور اعتیاد به بلاگ ها سر می زنند و بلاگ دَم هم فروتنانه(!) اعتراف می کند از این رسم بیرون نیست. 

  می خواستیم از پیروزی بار دیگر لیبرالیسم در پی انتخابات آمریکا بنویسیم از تعطیلی شهروند، بحث اهانت به قرآن و البته موضوع مورد علاقه خودمان چیزی مربوط به فلسفه علم که در پی اثبات ناتوانی عقل بشر در فهم دنیای فیزیکی بود. مانور پلیس در تهران خوراک تاثیرپذیرفته ها از حلقه فرانکفورت است هنوز نمی دانم حلقه رخداد آن را سوژه یادداشتی کرده یا نه.  

  لب کلام اینکه برنامه هایی برای نخستن بار آغازیدیم که وقت فراوان می خواهد، در این دنیای لعنتی، مفت چیزی به آدم نمی دهند، هزینه دارد ایما هم دل از معشوقه هایمان: کتاب ها و کوه ها(که تازگی فرصتی ناب برای کوه نوردی برایمان فراهم شده) تحقیقات شخصی و مطالعات هدف دار گذشته، حتی موزیک و وب گردی و الخ کندیم تا هزینه لازم را پرداخته باشیم.  

  گه گاه دلمان به خودمان تنگ می شود تا به حال اینقدر دلمان به خودمان تنگ نشده بود البته نمی خواهیم خیلی فضا رمانتیک کنیم اما این اتفاقی بود که برای ایما افتاد؛ سخت است به هر حال... دل از هرچه بکنیم دل کندن از این بلاگ سخت است دمشان گرم پدرخوانده و عبدالله آنقدر ساپورت می کنند که در تنهایی و در محاصره آن همه کتاب فنی که همیشه خدا تف و لعنتشان می کردیم مسخ نشویم.  

 

 تمثل زمستانی!

  هر ساله نیمه پاییز تا پیک زمستان بهار فکری و کلا زندگی ماست می رویم در غار و آنجا محو دنیا و دنیاییان می شدیم می خندیدیم به ریش این و آن که چقدر این مردم الکی خوش اند حالا خودمان شده ایم یکی از همان الکی خوش ها با همه اینها در بیرون از غار، در این دنیای دروغ روشن باز از خود می پرسیم: بلاخره که چی؟

مستی برادران پت و مت صدا و سیما را بهم ریخت!

  در راستای پست قبل و توجه این بلاگ به مسائل بی بی سی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در حوزه رسانه ای؛ خود خبرساز شد تا از غول جهانی -بی بی سی- عقب نمانده باشد، نیز بلاگ دَم آن را در حوزه توجهات ملوکانه خود قرار دهد. خبر از این قرار است: 

رادیو فردا: مسی پت و مت سه کارمند صدا و سیما را اخراج کرد!  

  مثل اینکه عصر روز هشتم کارتونی 9 دقیقه ای از بخش کودک برنامه های کانال 2 سیما پخش می شود که در آن برادران پت و مت مشغول به تهیه مشروبات الکلی بودند! این فول رسانه ای منجر به اخراج سه نفر کارمند بی گناه صدا و سیما می شود!! منتها طی نامه ای که از برادران غیور و زحمت کش پت و مت به دست دَم رسید می توان اثبات کرد نه تنها آن سه کارمند بی گناه بودند که پت و مت در آن برنامه مشغول به تهیه عرق بیدمشک بودند بیچاره ها که سردبیران کیهان با بوکشیدن تصویر و چشیدن طعم اپسیلونی از آن زهرماری(!) دست به افشاگری زده و جنجال راه انداختند در ولایت. اکنون قرار است برادران پت و مت به منظور اعاده حیثیت(درست نوشتم؟!) از مسئولین صدا و سیما و کیهان هر دو به دادگاه شکایت کنند!

  در همین راستا کارشناس حوزه رسانه دَم اعلام داشت: متاسفانه پخش مجموعه ها و فیلم های بیگانه این مشکلات را -هرچند که سوتفاهم- به وجود می آورد، باید بگویم ما با داشتن نمونه های بسیار پیشرفته سریال های "پت و مت" که هر روزه در بخش های مختلف خبر پخش می شود دیگر نیازی به استفاده از محصولات بیگانگان نداریم؛ همینجا باید اعلام کنم که در سال پیشرفت و افتخار ملی، الحمد الله در حوزه تولید طنز نوین به خودکفایی رسیم.

رفتار رسانه در جامعه متمدن - جامعه جهان سوم

  در این یادداشت کوتاه سعی می کنیم با استناد به خبری جالب، اختلافات بین یک ملت متمدن، دولتی مدرن و رسانه ای معتبر را با مشابه جهان سومی که مصداق بارز آن ایران خودمان است را مورد بررسی قرار دهیم:

  دونفر از محبوب ترین و باسابقه ترین کمدین های بی بی سی به خاطر توهین به یک هنرپیشه تاتر بریتانیا فعالیت کاریشان معلق شده و اکنون مدیریت بی بی سی به این خاطر زیر سوال رفته که عذرخواهی آنها دیر صورت گرفته! 

  جالب اینکه به خاطر پرداخت هزینه پخش داخلی بی بی سی از سوی مالیات دهندگان بریتانیای اکنون پای MP ها یا نمایندگان پارلمان، دولت و سیاستمداران هم به این قضیه باز شده و بی بی سی که یک عمر به استقلال از دولت می نازید و همواره در مناقشات خود با دولت از موضع قدرت(پرونده کارشناس تسلیحاتی را به خاطر بیاورید) وارد بحث می شد اکنون به شدت زیر فشار قرار گرفته. 

  رفتار مخاطبان جالب تر از همه: 18هزار بریتانیایی تحت تاثیر این ماجرا رسما به بی بی سی شکایت کرده اند.   

بر گردیم به دیر خراب خودمان: 

  اگر از بیشمار برنامه های تاریخی جهت دار و تحریف شده صدا و سیما فاکتور بگیریم حتما به اهانت های مکرر برنامه "چراغ" به دکتر زرین کوب را به یاد دارید. سوال؟ در تلویزیون یا رادیو بار اهانت در برنامه های طنز بیشتر است یا جدی؟ مرتبه اعتبار شخصیتی مثل دکتر زرین کوب بالاتر است یا مثلا یک هنرپیشه تاتر*؟ 

  ما ایرانیان -جامعه ایرانی- چه برخوردی با صدا و سیما داشتیم؟ چند نفر اعتراض کردند؟ 

  سیاستمداران که تکلیفشان مشخص است چون: سیاستمدار حرفه ای که در ایران نداریم فی الواقع آنچه اینجا وجود دارد مشتی "ارباب" هستند، تفاوتی هم از نظر ایما ندارد خامنه ای، هاشمی، احمدی نژاد هر کدام به یک نسبت از اشرافیت و اربابیت البته به سبک خودشان در ایران برخوردارند. طبیعتا در این سیستم نمی شود از سیاستمداران انتظار داشت که برنامه های سازمان لجن پراکنی خودشان را مورد انتقاد قرار بدهند.

  بگذریم از اینکه همین حالا و هر لحظه کلاس اخلاق، ارشاد و نصیحت صدا و سیما تمامی ندارد که این خود توهینی لحظه ای و سراسری به کل مردم ایران است که می بینیم کسی با آن مشکلی ندارد! 

 

*البته منظور این نیست که هنرپیش های تاتر مرتبه پایینی دارند بحث این است که ایران معاصر تنها توانسته است 1 دکتر زرین کوب در تاریخ خود داشته باشد.